سوگوار
"به یاد غلامرضا بروسان که رفتنش بد جوری مرا بهم ریخته وکلافه ام کرده است "
ای کاش ندیده بودمت
نخوانده بودمت
ای کاش
این مر گ نزدیک
اندکی صبر می کرد
واین گونه ما راتنها نمی گذاشت
چگونه باور کنم
وقتی
صدای گرم تو را
می شنوم
ومی بینمت زندگی را
بازیچه گرفته ای
حالا
که مرگ این گونه در دامنت پیچیده است
گلویی تازه کن
به شعر
تا دوباره
لابه لای همین برگ های سرد
تورا
با تمام شتابی که داشتی
به تماشا بنشینم
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 23:28 توسط سعید باجووند
|